شلوغ کردنشُلوغ کَردَن سر و صدا کردن، نظم و ترتیب جایی را برهم زدن، کنایه از جلوه دادن موضوعی بزرگ تر از آنچه هست، اغراق کردن ادامه... سر و صدا کردن، نظم و ترتیب جایی را برهم زدن، کنایه از جلوه دادن موضوعی بزرگ تر از آنچه هست، اغراق کردن تصویر شلوغ کردن فرهنگ فارسی عمید
شلوغ کردن ازدحام کردن، سر و صدا کردن ادامه... ازدحام کردن، سر و صدا کردن تصویر شلوغ کردن فرهنگ لغت هوشیار
شلوغ کردنشُلوغ کَردَن kalabalıklaştırmak ادامه... kalabalıklaştırmak تصویر شلوغ کردن دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی