- شلوغ کردن
- ازدحام کردن، سر و صدا کردن
معنی شلوغ کردن - جستجوی لغت در جدول جو
- شلوغ کردن
- سر و صدا کردن، نظم و ترتیب جایی را برهم زدن، کنایه از جلوه دادن موضوعی بزرگ تر از آنچه هست، اغراق کردن
- شلوغ کردن
- Overcrowd
- شلوغ کردن
- переполнять
- شلوغ کردن
- überfüllen
- شلوغ کردن
- переповнювати
- شلوغ کردن
- przepełniać
- شلوغ کردن
- superlotar
- شلوغ کردن
- affollare
- شلوغ کردن
- abarrotar
- شلوغ کردن
- encombrer
- شلوغ کردن
- overbevolken
- شلوغ کردن
- भीड़ लगाना
- شلوغ کردن
- membanjiri
- شلوغ کردن
- 붐비게 하다
- شلوغ کردن
- להעמיס
- شلوغ کردن
- kalabalıklaştırmak
- شلوغ کردن
- kujaa watu
- شلوغ کردن
- เบียดเสียด
- شلوغ کردن
- ভিড় করা
- شلوغ کردن
- ہجوم کرنا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
суетиться
метушитися
krzątać się
affrettarsi
bulliciar
s'agiter
haasten